شنبه، آذر ۲


آی باران ! باران!
باز هم میبارد
شیشه پنجره را باران شست
از دل من امّا
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اطاقم دلتنگ
میپرد مرغ نگاهم تا دور
آی باران ! باران
پر مرغان نگاهم راشست ...

۱ نظر:

الف گفت...

این یک ریز روی پنجره
باران نیست
صبح
خواهی دید
پنجه شعری که مرده روی شیشیه ها...